این اثر، یکی از کهنترین رسائل موسیقی در زبان فارسی است. نویسندهی این رساله «محمد بن محمود بن محمد نیشابوری» است که گویا آن را در اوایل قرن ششم هجری، پدید آورده است.
آثاری که قبل از این رساله نوشته شده، همچون آثار کندی، فارابی، ابن سینا و رسائل اخوان الصفا، همه متاثر از رسالههایی است که در سدههای نخستین هجری از آثار یونانی و سریانی برگردانده (ترجمه) شده بود.
اما «رسالۀ موسیقی نیشابوری»، اگر چه کوتاه است، ولی نویسنده، آن را بدون تکیه بر منابع یونانی و عربی تالیف کرده، تمامی مطالبی که در آن آمده است، صرفا جنبهی ایرانی دارد و شبیه هیچ یک از آثار قبل از خود نیست؛ مثلا نویسنده در این رساله از علم «ایقاع» - که برگرفته از سنتهای عرب است- هیچ گونه سخنی به میان نیاورده است.
«محمد بن محمود بن محمد نیشابوری» – پدیدآور این رساله-، همانگونه که از نام وی برمیآید، خراسانی و اهل نیشابور بوده، و در این رساله نیز کم و بیش از سنت موسیقی خراسانی قرون پنجم و ششم هجری، پیروی کرده است. مطالبی که در این رساله آمده، همه جنبهی عملی دارد، اما «نیشابوری» سعی کرده است که این مطالب را به صورتی علمی، ارایه کند و مبانی و اصول دستهبندی پردهها و شعبهها را، که احتمالا تا پیش از او، به صورت شفاهی انتقال پیدا کرده است، به گونهای دقیق و منظم بیان نماید.
این رساله، با یک مقدمه و در پنج فصل تنظیم شده است. نویسنده، در ابتدا خود را معرفی میکند و سپس از انگیزهی خود برای نوشتن این رساله، سخن میگوید. رسالهی حاضر، ظاهرا مختصری است از مطالبی که نیشابوری از دیگران، کسب کرده و چیزهایی که خود بدانها افزوده است. گویا وی اثر جامعتری نیز در این زمینه داشته است.
«نیشابوری» در فصل اول، از دوازده پرده که در زمان او معمول بوده، نام میبرد. واژهی «پرده»، گرچه امروزه معمولا به معنی «دستان» به کار میرود، اما موسیقیدانان ایرانی قبل از صفیالدین اُرمَوی (613-693هـ.ق.؛ موسیقیدان نظریهپرداز بزرگ ایرانی و پدیدآورندهی کتاب مهم «ادوار فی الموسیقی»[1])، آن را به جای «مقام» به کار میبردند. شیوهی طبقهبندی پردهها از نظر نیشابوری، با آنچه صفیالدین ارموی، بیان کرده است متفاوت است و ظاهرا در طول یک قرن و نیم، اتفاقهایی در این مورد صورت گرفته است.
در فصل دوم، «نیشابوری»، موضوع «شعبهها» را پیش میکشد و بیان میکند که دوازده پردهای که در فصل پیشین نام آنها را برده است، دارای شش شعبه هستند. او، در این فصل، ابتدا میگوید از هر دو پرده، یک شعبه، منشعب میشود و سپس آنها را نام میبرد. واژی «شعبه» در رسالهی نیشابوری، ظاهرا معادل «آوازه» در متون بعدی است. در همین فصل، نویسنده از «باربد» نام میبرد و مینویسد «هرچه باربد ساخت و بزد، هفت پرده بیش نبود». نکتهای که در اینجا قابل توجه است این است که، نیشابوری بر خلاف نویسندگان دیگر که به عربی مینوشتند و منشاء موسیقی را یا به یونانیان، یعنی فیثاغورس و افلاطون و یا به سنت یهود، یعنی حضرت موسی و داوود و سلیمان، نسبت میدادند، به سنت ایران باستان و باربد، نسبت میدهد. به نظر میرسد منظور از هفت پردهای که «نیشابوری» به باربد نسبت میدهد، همان «هفت خسروانی» باشد. او در این فصل، همچنین از فردی به نام «سعیدی» که در زمان شاه شروه (شیرویه) میزیسته و شاگرد باربد بوده است نام میبرد و مینویسد پنج پردهی دیگر را او اضافه کرده است. از «شمسالدین محمد یحیی» و «کمالالزمان حسن نایی» نیز در این فصل نام برده و مینویسد که شش شعبه را نیز آنها به دوازده پرده افزودهاند.
فصل سوم، یکی از فصلهای پیچیدهی این اثر است. مولف، ابتدا میگوید که موسیقی دارای هجده «بانگ» است و سپس روشن میکند که هر پرده، شامل چند بانگ است. اصطلاح بانگ که در رسالههای دورهی صفویه نیز به چشم میخورد، احتمالا به یک محدودهی صوتی، اطلاق میشده است. پس از این مطلب، «نیشابوری»، پردهی راست را پردهی اصلی و مرکزی میخواند و چگونگی انشعاب پردههای دیگر را شرح میدهد.
در فصل چهارم، سخن بر سر این است که هر پرده را در چه وقت از اوقات شبانهروز، باید نواخت. تا آنجا که ما میدانیم، این موضوع، اولین بار در رسالهی نیشابوری بیان شده است. مطلب دیگری که نیشابوری در این فصل به آن اشاره میکند، قرآن خواندن پیغمبر اسلام در پردهی «نهاوند» است.
«نیشابوری»، در فصل پنجم نیز، همانند فصل قبل، از آداب خنیاگری سخن میگوید، او در این فصل مشخص میکند که برای هر طبقهای از مردم، چه لحن یا آهنگی را باید نواخت. مطالبی که «نیشابوری»، در این فصل و فصل پیشین بیان کرده، حاکی از این است که نویسنده، خود در موسیقی عملی دست داشته و این مطالب را نیز خطاب به نوازندگان نوشته است.
نگاهی کلی:
تا میانهی قرن هفتم هجری قمری، نظام موسیقایی کم و بیش یکسانی در ایران، به ویژه در خراسان بزرگ، رایج بوده و سنتی که در میان نوازندگان و خنیاگران موجود بوده، بیشتر به زبان فارسی و سینه به سینه انتقال پیدا میکرده است. اسنادی که از این دوره برای ما باقی مانده، در ضمن متون غیرفنی و دیوانهای شعر است. اولین منبعی که تا اندازهای این نظام را برای ما روشن میکند رساله موسیقی محمد بن محمود بن محمد نیشابوری (ملقب به عجب الزمان) است که در راستای دست یافتن به روند کلی این نظام، دارای اهمیت است. در این نظام موسیقایی (= نظام پردهای؛ که با نظام جدید موسیقایی، یعنی نظام «مقامی» اختلافاتی دارد)، داوازده پرده و شش شعبه وجود داشته، و پردهی «راست» در این میان، مادر پردههای دیگر و از سایر آنها پُراهمیتتر بوده است. اگر چه در این نظام، طبعا اختلافهایی نیز در نواحی مختلف وجود داشته، اما رساله موسیقی نیشابوری به ما نشان میدهد که این نظام موسیقایی، مبتنی بر نظریهی مدوّنی، بوده است.
برگرفته از: پورجوادی، امیرحسین، «رساله موسیقی محمد بن محمود بن محمد نیشابوری»، معارف، دورهی دوازدهم، فروردین-آبان 1374، ص 32-70.
پانوشت:
1. تهامی، سیدغلامرضا، «فرهنگ اعلام تاریخ اسلام»، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1385، ج 2، ص 1385-1386.