بدان که علم موسیقی هژده بانگ است: اول پردۀ راست را دو بانگ بود. مخالف راست دو بانگ، ماده دوبانگ، عراق یک بانگ و نیم، مخالفک یک بانگ و نیم، بوسلک یک بانگ و نیم، نوا یک بانگ، نهاوند یک بانگ و نیم، رهاوی یک بانگ، اصفهان یک بانگ، حسینی یک بانگ، عشاق نیم بانگ و او از بالای راست خیزد که چون یک ابریشم را آواز برکشی در روی آهنگ راست عشاق شود. و میان راست و عشاق نیم بانگ بیش نیست و نیم بانگ دیگر از بم خیزد. هر کرا باید که این نیم بانگ را بداند ]و[ هر آوازی که پستتر در حلق بلرزانند، بموافق زیر شود. نیمی زیر و نیمی بم عشاقی تمام است. پردۀ عشاق اینست و بهیچ دیگر معلوم نشود.
و پردۀ راست شاه همۀ پردههاست و همۀ پردهها از وی گرفتهاند. مخالف راست از بالای او گرفتهاند و آن پرده را پردۀ نیشابوره گویند و پردۀ نگارین. همه گویند که مخالفک از پردۀ عراق خاست؛ تیزی عراق را در پستی آوردند مخالفک نام کردند. چون مخالفک بچسبانیدند، زیر او با بم آوردند، از وی رهاوی [1] خاست. چون رهاوی بساختند تیزی او حسینی شد، و او را راوی نیز هم گویند. و پردۀ ماده هم از شیبتر راست خاست و پردۀ نوا ازو خاست. هم [2] بانگی باشد در روی آهنگ، چون آن نیم بانگ را بگشایی پردۀ نهاوند بود. تیزی نهاوند با مخالفک کشد. پردۀ بوسلک از شیب نهاوند خیزد. و پردۀ اصفهان جمعی گفتهاند که از مخالفک، ولیک اصفهان باصل و باپرده نیست، که سازگاری از نو میشود، که زیرافگند بزرگ است.
یادداشتهای مصحح:
1. رهاوی: پردۀ «رهاوی» در رسالهی نیشابوری به صورت «راهوی» و «راوی» نیز آمده است. نیشابوری در فصل چهارم مینویسد «راهوی آن است که کسی از خوف رهایی یافته باشد». اما محمود آملی دربارهی پیدایش پردۀ رهاوی داستانی دیگر را نقل میکند، او مینویسد: «رها، قصبه است از قصبههای جزیرۀ روم گویند شبی از آنجا مهمانی خوبصورت رسیده بود. فیثاغورس، همه شب بمشاهدۀ او بیدار بود و این پرده ترتیب میداد و چون روز شد تمام کرده بود». (نفائس الفنون، ج3،ص102)
2. کذا در نسخه، ولی به نظر میرسد در اصل «نیم» بده باشد
منبع یادداشتهای مصحح:
· آملی، شمسالدین محمد، «نفائس الفنون فی عرایس العیون»، ج3، به تصحیح حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ذیقعده 1379، (فن چهارم از مقاله سیم از قسم دوم در علم موسیقی، ص 73-109)